جدول جو
جدول جو

معنی ابوعلی اصفهانی - جستجوی لغت در جدول جو

ابوعلی اصفهانی
(اِ فَ)
ابوعلی حسن بن عبدالله اصفهانی. ببغداد رفت و از همان دانشمندان که ابوحنیفۀ دینوری علم فراگرفت، اخذ دانش کرد. از اوست: کتاب الرد علی الشعراء. کتاب المنطق. کتاب علل النحو. کتاب المختصر در نحو. کتاب الصفات. کتاب الهشاشه والبشاشه. کتاب التسمیه. کتاب شرح کتاب المعانی للباهلی. کتاب نقض علل النحو. (ابن الندیم). وی به لکذه یالغده نیز شهرت دارد. و رجوع به ابوعلی و حسن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ فَ)
ابوحامد محمد بن محمود بن محمد بن عبدالکافی اصولی شمس الدین اصفهانی شافعی. (616- 688 هجری قمری). نزیل مصر بود و در مصر درگذشت. او راست: الجامع بین التفسیر الکبیر و الکشاف. الحکمهالرشیدیه. الحکمهالمنیعه. شرح المفصل، از فخر رازی در اصول. غایهالمطلب، در منطق. قواعدالتوحید، درجدل و منطق و اصلین. کتاب الاعتمادالکبیر، مختصری درکلام و شرح آن. (از اسماءالمؤلفین ج 2 ستون 136). و سیوطی آرد: او شارح المحصول بود و در اصلین و جدل و منطق پیشوایی ماهر بشمار میرفت و کتابی در این فن بنام القواعد تصنیف کرد. در نحو و شعر و دیگر علوم مهارت داشت. در اصفهان متولد شد و در بغداد بکسب دانش پرداخت و به قاهره رفت و در آنجا تاج الدین بن بنت الاعز قضای قوص را به وی سپرد و خلقی از وجودش بهره مند شدند، سپس به قاهره بازگشت و در آنجا عهده دار تدریس شد ودر قاهره درگذشت. (از حسن المحاضره فی اخبار مصر و القاهره ج 1 ص 250). و رجوع به تاریخ الخلفا ص 331 شود
لغت نامه دهخدا